009-اعتماد-بیجا-به-دوست-قسمت-دوم

اعتماد بیجا به دوست – قسمت دوم

اگر با فیلترشکن دارین سایت رو مشاهده می‌کنین، می‌تونین ویدیوی کامل رو همینجا ببینین.

اگر هم تمایل داشته باشین که تو خود یوتیوب ویدیو رو ببینین، اینجا کلیک کنین تا مستقیماً وارد لینک ویدیو تو کانال یوتیوب بشین. یادتون نره کانال رو subscribe کنین تا از جدیدترین ویدیوها، مطلع بشین. اگر بعد از دیدن ویدیو، از اون خوشتون اومد، حتماً برای دیگران هم ارسال کنین.

متن داستان

مجری: تو ویدیوی قبل، گفتین فرهاد یه چک داشت که پاس نمیشد. رحیم، دوست فرهاد، اعتماد اون رو جلب می‌کنه و بهش میگه خودم برات وکیل می‌گیرم و همه هزینه‌ها رو هم میدم. هر وقت پولت رو گرفتی، بیست درصدش رو به من بده. اما طی یه جریاناتی، رحیم علیه فرهاد طرح دعوا کرد و فرهاد رو انداخت زندان. چند تا سؤال برام پیش اومده که با اجازه می‌خوام از خدمتتون بپرسم.

دکتر سبزواری: بفرمایید، درخدمتم.

مجری: فرهاد واقعاً به رحیم بدهکار نبوده؟

دکتر سبزواری: نه، هیچ بدهی بهش نداشته.

مجری: پس چه جوری دادگاه محکومش کرد؟

دکتر سبزواری: رحیم بعد از این که فرهاد لوایح رو امضا می‌کرده، متن‌شون رو یه جوری جعل می‌کرده و تغییر می‌داده که انگار فرهاد بهش بدهکاره. بعد، علیه فرهاد دعوا طرح می‌کنه. سندهای جعلی رو به نفع خودش میده دادگاه و مدعی میشه از فرهاد طلبکاره. دادگاه هم با توجه به سندهای جعلی، فرهاد رو محکوم می‌کنه.

مجری: چرا فرهاد تو دادگاه از خودش دفاع نکرد؟ می‌تونست از دادگاه بخواد اسناد کارشناسی بشن.

دکتر سبزواری: فرهاد روحش از این مسائل خبر نداشت! هیچ ابلاغی برای فرهاد نمی‌اومد که بفهمه چه خبره.

مجری: چه جوری میشه هیچ ابلاغی براش نرفته باشه؟

دکتر سبزواری: چون رحیم آدرس همسایه­­ی خودش رو به عنوان آدرس فرهاد، از طریق پست، به دادگاه داده بود تا همه‌ی ابلاغ‌های فرهاد، به دست همسایه‌ی رحیم برسهم بعد می‌رفته از همسایه، ابلاغ‌های فرهاد رو می‌گرفته و بعدش هم از طرف فرهاد، یه لایحه به نفع خودش جعل می‌کرده و برای دادگاه پست می‌کرده.

مجری: مگه ابلاغ‌ها، به نام فرهاد نبوده؟ پس چرا همسایه‌ش اون‌ها رو به رحیم می‌داده؟ باهاش هم‌دست بوده؟

دکتر سبزواری: نه، رحیم خودش رو به همسایه‌ش، به اسم فرهاد معرفی کرده بود. بعد بهش میگه من دارم از اینجا میرم. از همسایه‌ش خواهش میکنه ابلاغ‌ها رو تحویل بگیره. بعد مرتب میرفته و ابلاغ‌های فرهاد رو از همسایش می‌گرفته.

مجری: رحیم لوایح فرهاد رو خودش شخصاً به دادگاه میداده؟ مگه دادگاه احراز هویت نمیکنه؟

دکتر سبزواری: رحیم کارش رو بلد بوده. هر چی مربوط به فرهاد میشده، با پست به دادگاه ارسال می‌کرده.

مجری: این طوری یعنی رحیم خودش هم نقش خواهان رو بازی کرده و هم نقش خوانده رو؟

دکتر سبزواری: بله دقیقاً.

مجری: فرهاد نتونست ثابت کنه رحیم با جعل و کلاهبرداری رأی گرفته؟

دکتر سبزواری: چرا؛ علیه رحیم شکایت کردیم. دادگاه هم با کارشناسی، متوجه میشه اسناد جعلی بوده. شهادت همسایه رحیم هم خیلی به اثبات حقانیت فرهاد کمک کرد. دلایل زیاد دیگه‌ای جمع‌آوری کردیم که باعث شد دادگاه در نهایت، رحیم رو به حبس و جزای نقدی و رد مال محکوم کنه.

مجری: چرا فرهاد به رحیم این همه اعتماد کرد؟

دکتر سبزواری: اعتماد فرهاد، از اونجا شروع شد که رحیم، اصل چک رو بهش برمی‌گردونه. این طوری خیال فرهاد راحت میشه. پیش خودش میگه چه مشکلی میخواد پیش بیاد؟ اصل چک که دست خودمه، رحیم هم که داره همه هزینه‌ها رو خودش میده، حق‌الزحمه‌ش رو هم که آخر می‌خواد بگیره. برای همین، فرهاد فکر می‌کرده رحیم خیلی آدم خوب و کار درستیه.

مجری: فرهاد، لوایحی رو که رحیم بهش میداد، نخونده امضا می‌کرد؟

دکتر سبزواری: نه، می‌خونده. اما خب همه‌ش اصطلاحات حقوقی بوده و خیلی سر در نمی‌آورده چیه. و چون به رحیم خیلی اعتماد داشته، اصلاً تصور نمی‌کرده رحیم بعدًا یه سری مطالب به نفع خودش به لایحه‌ها اضافه کنه. وگرنه خوب امضا نمی‌کرد.

مجری: فرهاد، مستقیماً وکیلی رو که رحیم گفته بود، نمی‌بینه و پیشش نمیره؟

دکتر سبزواری: اصلاً وکیلی وجود نداشته! همش فریب و دروغ بوده. به دروغ، به فرهاد می‌گفته: «وکیله شیرازه، سخته بخوای هی بری شیراز. من که دارم مرتب میرم شیراز و میام. خب لوایح و صورت جلسه‌ها رو برات میارم امضا کن. بعد منم میدم به وکیل». فرهاد خوش خیال هم از خدا خواسته، قبول می‌کنه.

مجری: خونه فرهاد که مزایده شده بود، چی شد؟  

دکتر سبزواری: بعد از این که رأی حقوقی نقض شد، مزایده ابطال میشه و دوباره فرهاد مالک خونه‌ش شد.

مجری: چه مدت فرهاد زندان بود؟

دکتر سبزواری: حدود سه ماه.  

مجری: چند سال طول کشید تا فرهاد بتونه حقش رو بگیره؟

دکتر سبزواری: 6 سال طول کشید. کلی هم هزینه کرد.  بنده خدا هم خودش و هم خانواده‌ش، تو این سال‌ها خیلی سختی کشیدن.

مجری: آخرش چی شد؟ پرونده بسته شد؟

دکتر سبزواری: بله، بسته شد و رحیم هم بعد از این که چند سال متواری بود، با کمک پلیس ویژه، دستگیر و زندانی شد. اما رحیم هنوز دست بردار نیست!

مجری: چه طور؟

دکتر سبزواری: از توی زندان، مرتباً علیه فرهاد شکایت‌های واهی طرح می‌کنه تا بلکه بتونه رأی کیفری رو نقض کنه و از زندان آزاد بشه و خونه‌ی فرهاد رو از چنگش دربیاره. فرهاد هم مجبوره برای دفاع از خودش، همچنان وکیل بگیره و هزینه کنه.

مجری: توضیحی هست بخواین اضافه بفرمایین؟

دکتر سبزواری: میخواستم بگم رحیم یه ترفند دیگه هم به کار برد!

مجری: چه ترفندی؟

دکتر سبزواری: همون موقع که علیه فرهاد بابت چک طرح دعوا می‌کنه، سه بار به اتهام خیانت در امانت هم علیهش شکایت می‌کنه.

مجری: شکایت کیفری دیگه برای چی؟

دکتر سبزواری: برای این که فرهاد زندانی بشه و مجبور شه برای رهایی از حبس، خونه‌ش رو زودتر بابت بدهیش به رحیم بده. بعد تا فرهاد بخواد ثابت کنه اسناد جعلی بوده، رحیم خونه رو فروخته و ناپدید شده.

مجری: چرا سه بار شکایت می‌کنه؟

دکتر سبزواری: آخه بار اول و دوم، منع تعقیب فرهاد صادر میشه. اما ماشالا با پشتکاری که رحیم داشته، بالاخره بار سوم موفق میشه فرهاد رو به 3 سال حبس محکوم کنه. که خدا رو شکر این رأی رو هم نقض کردیم.

نکته قابل توجه دیگه این که فرهاد تو هیچ کدوم از این دادگاه‌ها، چه حقوقی و چه کیفری، شخصاً حضور پیدا نمی‌کنه. تمام دفاعیاتش توسط رحیم از طریق پست به دادگاه‌ها ارسال میشده. هیچ دادگاهی شک نمیکنه چرا فرهاد همش با پست لایحه میده و تو همه‌‎ی لایحه‌ها هم مرتباً داره اقرار می‌کنه «گناهکاره، به رحیم بدهکاره، رحیم آدم خوبیه، هر چی رحیم میگه درسته!» خلاصه همه چی دست به دست هم داد تا فرهاد، سال‌ها اسیر و گرفتار یه کلاهبردار بشه.

مجری: به نظر شما اشتباه فرهاد چی بود؟

دکتر سبزواری: اعتماد بی جا به رحیم!  فرهاد هیچ وقت از رحیم نپرسید اون دادگاهی که طرح دعوا کرده، کجاست؟ اگه خودش یه سر می‌رفت اونجا، متوجه میشد دعوا علیهش طرح شده نه به نفعش.

دیگه اینکه فرهاد، بدون این که وکیل خیالی و واهی رحیم رو ببینه، لوایح و صورت جلساتی رو امضا میکنه که تخصصی بوده و درست و حسابی از اونا سر در نمی‌آورده. با هیچ وکیلی هم مشورت نمی‌کنه.

فرهاد همیشه خودش رو به خاطر اعتماد بیجا به رحیم، سرزنش میکنه.

مجری: خیلی ممنونم.

مردم عزیز! خیلی مواظب باشین تا مثل فرهاد، تو دام این شیادها نیفتین. بی جهت به کسی اعتماد نکنین؛ خصوصاً به خاطر تعارف و رودرواسی. حتماً حتماً، قبل از امضای هر سند یا قراردادی، شخصاً با یک وکیل یا حقوقدان مطمئن و متخصص مشورت کنین.